سر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.پسرک پرسید: .......
برای خواندن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید
پنج آدمخوار در یك شرکت استخدام شدند.
هنگام مراسم خوشامدگویی رئیس شرکت گفت: " شما همه جزو تیم ما هستید. شما
اینجا حقوق خوبی می گیرید و میتوانید به غذاخوری شرکت رفته و هر مقدار
غذا که دوست داشتید بخورید . بنابراین فكر کارکنان دیگر را از سر خود
بیرون کنید".
آدمخوارها قول دادند که .......
برای دیدن ادامه مطلب اینجا کلیک کنید